چیزی واسه گفتن نمیمونه =|
غضنفر میره تهران میگه آقا میدان امام حسین رو بلدی؟
راننده میگه آره بابا من خودم بچه ی امام حسینم
غضنفر اشک تو چشاش جمع میشه میگه تو علی اصغری؟ماشاالله چقدر بزرگ شدی
=|
نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالبلینک دوستانپیوندها
تبادل
لینک هوشمند
سایت آوازکطراح قالب: آوازک |
درباره وبلاگنویسندگانآرشیو ماهانهلینک های ویژهدیگر امکانات |
|